رهاسادات  رهاسادات ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
رونیا ساداترونیا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

نفس های مامان و بابا رها و رونیا

تولد رها

سلام به هم دوستان خوبم و دخترهای گل و گلاب خودخودم امیدوارم که همگی خوب و خرم باشید ،  چهارشنبه 95/7/7 تولد رها جونم بوده ، دختر گل و گلاب خودم 5 ساله شد ، می خواستم زودتر این خبر رو بدم اما اینترنت در دسترس نداشتم ، دختر گل و گلاب خودم تولدت مبارک ، امیدوارم 120 سال بشی عزیز دلم می خواستم تولد رها برای هفته آتی تو مهد کودک بگیریم اما به محرم خورده ، خیلی ناراحت شدم ، حالا باید محرم و صفر رو صبر کنم ، عزیز من هنوز این خبر رو نمی دونه می دونم یکم دلخور میشه  که تولدش عقب افتاده ، ولی مراسمهای محرم هم خیلی محترم هستند و باید بهشون احترام بگذاریم ،   یک چیزی رو  که از خیلی وقت منتظرش بود و همش بهم می گفت بخر ، براش گ...
8 مهر 1395

وروجکهای من

سلام به همگی الخصوص دو وروجک مامان می خوام یکم از این دو گل خوشگل خودم بگم از شیطنتاشون ، بزرگ شدنشون و... گل اولم رها خانوم دیگه برای خودش خانمی شده دیگه چیزی به تولد 5 سالگیش نموده تصمیم دارم تولدشو تو مهد کودک بگیریم ، تو فکرم که برای  تولدش چی بخرم ، خیلی کنجکاو شده و هر چیزی رو سئوال می کنه و همش به من میگه ، این یعنی چی ؟؟ بعضی اوقات سئوالاتی می کنه که نمی دونم چی جوابشو بدم خیلی به من وابسته هست ، خیلی سعی می کنم  این وابستگیشو کمتر کنم ، فکر کنم با دادن مسئولیت بهش یکم موفق شدم ، گل دومم رونیا خانوم که دیگه بزرگ و خانوم شده الان یکسال نیم رو رد کرده ، کارهاشو دوست داره خودش انجام بده مخصوصاً غذا خوردن ، مثل ...
13 شهريور 1395

پریدن رها از دایو

سلام به همه دوستان و دخترهای گل و گلاب خودم  حالتون چطوره ، انشاءالله هر جا که باشید تنتون سالم و روح و روانتون شاد باشه ، دختر های گل من چطورند ، مامانی فدای این دو دختر بره که اینقدر شیطون بلا شدند ، رهای شجاع من هر روز بزرگ و بزرگتر می شه ، هفته پیش ( 95/5/18) جلسه اول از شنای مرحله دوم شروع شده کرد، بعداظهر با رها رفتیم شنا ، رها رو به معلمش ( خانم زهرا یوسف تبار) تحویل دادم و تو سالن منتظر نشستم آخر های وقت بود که معلمش منو صدا کرد گفت بیا رها شاهکار کرده ، تا گفتم چی شده ، دیدم رها بالای دایو وایساده و دستاشو بالا گرفته ، من که خشکم زده بود تا گفتم رها رو نگذار بپره ، رهای شجاع من پرید ، آخه خیلی دایو بلند بود . همه بهش آفرین ...
23 مرداد 1395

صحبت مامان

سلام به دوستای وبلاگی خودم  حالتون چطوره ، خوبین ، ببخشید دیر به دیر می تونم بهتون سر بزنم ، در گیر کار بیرون ، خونه و.... خلاصه زندگی رو با خوبی و بدیهاش می گذرانیم و خدا رو شکر می کنیم ، از دختر های گلم بگم که هر روز شیرین تر می شن ، رها جون که دوره اول شنا رو تموم کرده و می خواد مرحله بعد رو آغاز کنه ، حسابی بزرگ و خانوم شده ، بهش گفتم وقتی من کار دارم تو مامان خواهر کوچولوت رونیا هستی ، اون هم به رونیا می گه رونیا جونم، من مامانت هستم ها ، مواظبتم ، و...  دیشب سی دی الیسا و آنا رو گذاشته و تو حال و هوای خودش می خوند ، من به باباش اشاره کردم ، کلی خندیدیم ، خلاصه دنیایی داریم  از رونیا بگم که خیلی شیطون بلا  شده ...
14 مرداد 1395