شیرگرفتن رونیا
تولد در مهدکودک
رونیا دو ساله میشه
رفتن به تالار
سلام به همه دوستان خوبم و بچه های گل و گلاب خودم رها جونم دیروز بلاخره به نمایش حسنی و گاو خوش صداش رفتیم ، البته رونیا کوچولو را هم با خودمون برده بودیم همش بهم می گفتی چرا دیانا نمی یاد به خاله جون زنگ بزن ، سالن خیلی شلوغ بود و تمام صندلیها پر شده بود بلاخره دیانا هم آمد و شما دوتا صندلی جلو رفتید و من و خاله محجوب صندلی عقب ، رونیا جون مامان که خیلی زود خوابش برد ، خیلی دلم می خواست نگاه کنه ، آخه همش آهنگ و... بود ولی خوب دیگه چون از قبل نخوابیده بود تو بغلم آروم خوابید شماها که خیلی خوشتون آمد و حسابی کیف کردین ، بعد از آنجا رفتیم خونه مادرجون آنجا هم هلیا منتظرتون بود حسابی سه نفری بازی کردین ، ساعت 9 شب بود که آمدی...
نویسنده :
مامان
9:53
سرما خوردگی مامان، رها و....
عکس آتلیه
سلام به همه دوستان خوبم فردا دوشنبه مورخ 95/9/22 ، مهدکودک قراره بچه ها رو ببره آتلیه ، بخاطره همین فردا رو مرخصی گرفتم که با رونیا جیگر برم ،خداکنه ایندفعه بگذاره عکس بگیریم ، رها جون که بزرگ شده و مشکلی نداره ولی رونیا خانوم نمی دونم چرا تو آتلیه عکس نمی گیره ، رفتم براشون گیره مو و یک تل خوشکل خریدم ، امیدوارم که همه چیز خوب پیش بره رونیا جون که سرما خورده ، طفلکی دیشب نمی تونست نفس بکشه و همش بیدار می شد ، امروز که زنگ زدم باباش گفت حالش بهتر شده و بردش مهدکودک ، ایشالله تا فردا بهتر میشه از رها جون شناگرم براتون بگم که خیلی داره تو شنا پیشرفت می کنه و بصورت تیمی داره با بچه ها کار می کنه البته از...
نویسنده :
مامان
11:55