سرما خوردگی
سلام به همه دوستان چند وقتی که به وب عسل ما نتونستم سر بزنم آخه زمستونه ، امان از این سرماخوردگی ، باز هم سرما خورده، بنده خدا از ما گرفته و داره دارو مصرف می کنه، چند روز پیش بردمش دکتر ، اولش خیلی مشتاق بود و همش می گفت بریم دکتر ، آقا دکتره بهم شکلات بده ، آخه سابقه داشته ، وقتی رسیدیم آنجا تا نوبت ما بشه آنقدر حرف زد که همه رو متوجه خودش کرده بود ، این کیه؟ این چیه ؟ بابای این نی نی کجائه ؟ و.... خلاصه کلی شیرین زبونی می کرد ، وقتی پیش خانم دکتر (چراغعلی ) رسیدیم گریه رو سر داد ، و من یواشکی یه شکلات به دکتر دادم تا بهش بده وقتی معاینه اش تموم شد ، دکتر بهش گفت دیگه تموم شد رها هم با گریه می گفت دیگه تموم شد ،...
نویسنده :
مامان
9:59