رهاسادات  رهاسادات ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
رونیا ساداترونیا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

نفس های مامان و بابا رها و رونیا

روزهای محرم

1392/8/21 9:09
نویسنده : مامان
72 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام به همه دوستان

چند وقتی عزیز گل ما باز دوباره سرما خورده ، البته این بار دیگه گلوش گرفته ، هر وقت می بینم که خیلی بی قراری می کنه شصتم خبردار می شه که داره مریض می شه ، چند شب پیش نصف شب بیدار شد و من مجبور شدم دورش بدم تا بخوابه ، البته بنده تا صبح دلواپس بودم که تبش بالا نره ، دیگه مجبور شدم ساعت ٧ صبح بهش قطره بدم ، بنده خدا صداش در نمی آمد و گلوش کاملاً گرفته بود و نمی تونست سرفه کنه ، من و باباش خیلی ترسیده بودیم ، مجبور شدیم دیگه آن روز مهدکودک نفرستیمش و بره خونه خاله جون زلیخاش ، البته اونجا بهش خیلی خوش گذشته چون هلیا بود و حسابی باهم بازی کردن 

دیشب هم دوبار بیدار شد و باز تو بغلم خوابش برد ، امروز تا  ساعت موبایلم زنگ خورد شروع به گریه کردن کرد و گفت مامانی نرو ، چون می دونه می خوام برم سر کار ، به زور و معرکه خوابوندمش ،

الان خیلی حالم خوب نیست و دلم پیش رهاست ، امروز اگر مجبور نبودم سر کار نمی رفتم ولی ...

راستی این روزها بیشتر بعداز ظهر ها می ریم خونه مادرجون ، آخه از سر کوچه شون دسته میاد ، تا صدای دسته میاد این و دیانا با هستی میرن دسته نگاه می کنن ،

روزهای خیلی خاصیه و براش خیلی تازگی داره و همش به من میگه بریم حسین حسین نگاه کنیم.

این چند روزی که تعطیله ، فرصت خوبیه که بیشتر پیش رها جونم باشم و حسابی برمش دسته یا به قول خودش حسین حسین نگاه کنه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)