امان از شیطنتهای رها
دیشب رها تا ساعت ١ شب بیدار بود ، از بس که بازیگوشه ، با اینکه تقریبا تمام برقها رو خاموش کرده بودیم ولی باز نمی خوابید ، تمام چشمهایش از خواب قرمز شده بود ولی از خواب خبری نبود . مرتب از روی پله آشپزخانه بالا و پایین می ره ، یا پاهاشو به لباسشویی می چسبونه ، کشوهای میز تلویزیون رو باز می کنه و می خواد داخلشو ببینه ، یکبار هم دستش داخل کشو گیر کرد که نازگلم خیلی گریه کرد . دیگه نمی شه ازش چشم برداری پریشب وقتی از مهمانی آمدیم ، اتفاق جالبی افتاد ، برای اولین بار مبل رو گرفت و ایستاد . خیلی غیر منتظره بود ، تازه دیشب هم بدون اینکه کمکش کنیم ،خودش نشست.دیگه داره دختر گلم بزرگ می شه ، تازگیها هم حسودی هم می ...
نویسنده :
مامان
12:12