رهاسادات  رهاسادات ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
رونیا ساداترونیا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

نفس های مامان و بابا رها و رونیا

از شیر گرفتن رها و شیرین زبونیهاش

1392/6/24 12:45
نویسنده : مامان
64 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان

الان دقیقاً 3 روز هست که کمتر  رها جون شیر مامانی شو می خوره بخاطره همین خیلی بی قراره ، وای از اون روزی که هیچی نخوره گریه

دیروز خیلی غدا خوب خورد دیشب هم کاملاً سوپ شو خورد ، من و باباش خیلی تعجب کرده بودیم ، فکر کنم بخاطره اینکه کمتر شیر بهش میدم باشه

امیدوارم توی این مدت زیاد اذیت نشه   الهی آمین

حالا چند تا از شیرین زبونیهای رها جیگر:

چند روز پیش همه خونه مادرجونش بودند و داشتیم شام می خوردیم ، ما زودتر بلند شدیم که بریم ، وقتی خواستیم بریم رها گفت : جمیعاً خداحافظ  ،  وای که همه از خنده ریسه رفته بودن قهقهه 

رها خیلی عادت کرده بغلش کنیم و کمتر راه میاد ، تازگیها بهش می گم کمرم درد می کنه و باید راه بری ، به من میگه شبت بخور (شربت )خوب بشی ، یا ویترین مغازه کفش فروشی نزدیک خونه مادرجونشو  خیلی دوست داری وقتی به اونجا می رسم بهم میگه کمرت درد می کنه ، میام پایین ، وقتی کاملاً از نگاه کردن کفش های بچه گونه سیر می شه دوباره میگه بغلم کن!!! امان از دست این رها جیگر

دیروز هم خونه مامان جونش رفته بودیم اونجا پریناز دختر عمه اش هم بود وای که بخاطره کیف رها چه قش قرقی کردند ، اون بکش ،اون بکش ، پریناز هم یک کیف کوچولو داشت ، به هیچکس نمی داد ، رها هم هی گریه می کرد کیف رو می خواست ، خلاصه وقتی اومدیم خونه دیدم کیف پریناز تو کیف رها جا مانده ، از خنده نمی دونستم چکار کنم وقتی به رها نشونش دادم خیلی ذوق کرد

بعداز ظهرش عمه هانیش با مامان جون رها خونمون آمدند ، بنده خدا پریناز یه یک ساعتی بخاطره کیفش گریه کرده بود

امان از دست این بچه ها

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)