رهاسادات  رهاسادات ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
رونیا ساداترونیا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

نفس های مامان و بابا رها و رونیا

روز و تولدت مبارک عزیز مامانی

1392/6/16 13:40
نویسنده : مامان
85 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیز گل مامانی

امروز روز دختر و تولد ماه قمریته ، از صبح تا حالا چندین تا اس مس داشتم و روزتو تبریک گفتند ، زندایی جون محجوب به قول خودت مجوب ، به من زنگ زد و تولد قمریتو تبریک گفت آخه تولدت خیلی خاص بود اکثراً یاددشونه ( البته ماه قمریش) بخاطره اینکه روز تولد حضرت معصومه و روز دختر بود و همان روز از طرف صدا و سیما آمدند و از بابایی مصاحبه کردند ، ایشاء الله بزرگ بشی فیلمشو می بینی ، اون روز تنها دختری که تو بیمارستان بدنیا آمده بود تو بودی و برای همه خاطره شده

روز به روز داری بزرگتر می شی شیرین زبونیات همه رو کشته ، تازگیها شب موقع خوابیدن اذیت می کنی و دیر می خوابی تا تمام کتابهاتو برات نخونم اروم نمی گیری کتاب ساعت رو خیلی دوست داری و همش میگی برام بخون ، شبها نزدیک 12 شب می برمت که بخوابی ، البته با خاموشی کامل ! خودمونیم ها من و بابایی رو خواب می کنی اما خودت نمی خوابی

بنده خدا بابایی باید آنقدر تو تاریکی بمونه تا خانوم خانومها خوابش ببره بعد از اینکه خوابیدی ، پا می شه روزنامه می خونه البته اگه تا اون موقع خواب نرفته باشه !قهقهه

صبحها هم بد قلقی می کنی و می گی بچه ها نریم بریم خونه مادر جون ، و من همش باهات صحبت می کنم و می گم میام دنبالت ، کسی نیست پیشت بمونه و تو اون موقع یکم آروم می شی

امروز و فردا هم خودم دنبالت میام آخه خاله فاطی رفته ساری خونه دوستش و مادرجون هم نیست خودم بعد از اداره دنبالت میام ، ولی نمی دونم امروز چطور آرومت کنم آخه عادت کردی بعد از مهدکودک حتماً بری خونه مادرجون ، می دونم تا تو کوچه خونمون برسیم گریه رو سر می دی و می گی بریم خونه مادرجون ، فکر کنم با یک شکلات مشکل رو حل کنمخنده

آخ الهی خدا این مادرجون و خاله فاطی رو ازت نگیره ، خیلی بهشون عادت کردی ، دوستشون داری

اونها هم خیلی دوست دارن عزیزم  

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)