16 ماهگی رونیا جون
سلام به همه و دو دخمل گل خودم
رونیا جونم تولدت مبارک ، 16 ماهه شدی عزیز دلم
دختر گل من رونیا خانوم 16 ماهه شد ، این دو وروجک مامان و بابا مثل برق و باد بزرگ می شند ، کلی شیطون شدند ، وابستگیشون بهم بیشتر شده ، صبحها وقتی رها رو به مهد می برم همش اصرار می کنه رونیا را هم ببریم ، آخه رونیا رو باباش دیر تر به مهد می بره ،
خیلی کارهای بامزه می کنند مثلاً رها در گوشی با رونیا صحبت می کنه و رونیا به علامت تایید سرشو تکون می ده، با هم خونه سازی هم می کنند . ولی زیاد رها نمی تونه با رونیا بازی کنه ، رها می گه رونیا کوچیکه و بازی بلد نیست به من می گه مامان رونیا کی بزرگ می شه ؟
رونیا چند وقتی هست که شیر محلی با عسل می خوره، از این بابت خیلی خشحالم ، کارهای رها رو خیلی تقلید می کنه ، دلشمی خواد آب میوه رو با نی بخوره اما بلد نیست ، نون خیلی دوست داره و دائم نون دستشه ، هندونه هم زیاد می خوره
عسلهای من رها و رونیا جون دوستتون دارم
تا بعد بای