جشن پایان سال رها جون
سلام به همه دوستان و الخصوص دخترهای گل و گلاب خودم
امروز پنج شنبه مورخ 95/3/13 رها و رونیا مهد کودکند و من فرصتی برای نوشتن پیدا کردم ، دیروز جشن پایان سال رها جون بود ، حول حوش ساعت 5/5 شروع شد دیانا دختر خاله بچه ها هم آمده بود ، البته من رونیا رو بخاطره اینکه مراسم طولانی بود و مطمناً خسته می شد به ناچار خونه مادرجونش گذاشتم ، جشن خیلی خوب بود رها خانم اکثر اً در تمام برنامه ها بود و کلی شعر خوند یک نمایش جشن تولد به زبان انگلیسی هم اجرا کردند . آنقدر بالا پایین پریده بود که امروز می گفت پاهام درد می کنه ، در آخر سر جایزه و بادکنک و همچنین از طرف دیانا یک کادوئی خوشگل گرفت
از چند روز پیش منتظره این روز بود شب قبلش خیلی صبح زود بیدار شده بود حول حوش ساعت 6 و می گفت بریم جشن !! وای دنیای بچه ها خیلی قشنگه و تقریباً مثل همه ، معصومیت از سر و روی آنها می باره نمی دونید با چه شور و اشتیاقی شعر می خوندند. رها می گفت خانم معلمون ( ثمانه جون ) گفته هر که بلند تر بخونه جایزه می گیره ، و بچه ها ...
از رونیا جون بگم که فلفل شده و کاملاً راه میره ، حرکات بامزه می کنه و همه رو می خندونه
آب رو آ می گه ، مامانو ماما می گه و بابارو بابا ولی نمی دونم چرا تکرار نمی کنه و قتی ازش بخوایم می گه ، راستی سلام هم می تونه بگه ، رها رو هم دَ دَ می گه
چند روز پیش یک کفش صدا دار براش خریدم نمی دونید چقدر ذوق می کنه دائم پاش می کنه و باهاش راه میره ، خلاصه من و باباش با این دوتا وروجک مشغولیم و خدا را هزار بار بخاطره سلامتیشون شکر می کنیم