رهاسادات  رهاسادات ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
رونیا ساداترونیا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

نفس های مامان و بابا رها و رونیا

صحبت مامان محبوب

1393/1/19 10:42
نویسنده : مامان
59 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همگی خصوصاً به دخمل کوچلوی خودم

عزیز  دل مامان ، عاشقه پسته ای ، و روزی نیست که 7 ، 8 و.. تایی نخوری ،  هر جا که ببینی ، بی برو برگرد می خوای ، دیشب دایی عبدلشون خونمون آمده بودند ، تا تونستی پسته خوردی و من نگران حالت و... نگران تازه وقتی پسته هات تموم شدی ، با خنده می گفتی ای بابا بادام ندادی !!

حسابی شیرین زبونی کردی ، تمام عروسکهاتو آورده بودی و همه را روی پای زندایی بنده خدا گذاشتی و بهش گفتی لالا لالا بگو !!خنده

حسابی شیطون بلا شدی ، روزی چند بار موهامو می گیری شونه می کنی و گیره می زنی ، و با تمام قدرت می کشی تا کش سر رو تو موهام نکنی ، ول کن نیستی  و من بنده خدا ...ناراحت به هم میگی ، اگه گیره نزنی بیرون نمی برمت ها ، می خوانم مهمونی ببرمت ، آخ قربون این دخترم برم که حرفهای خودمو به خودم تحویل می ده !!!

چند روز پیش ، طبق معمول هر شب ،  برقها را خاموش کرده بودیم تا  بخوابی ، چشماتو بسته بودی ، من و بابایی هم داشتیم یواشکی حرف می زدیم ، یکدفعه گفتی ، ساکت باشین ساکت، حرف نزنین ، می خوام بخوابم. من و بابایی !! و ...  قهقهه

یه خاطره هم از اصفهان برات بگم که ، داشتیم تو اصفهان ، از مسجد جامع دیدن می کردیم و آقایی داشت در مورد یک اثری ، توضیح می داد ، وقتی حرفش تموم شد یکدفعه گفتی ، چه چیزها ، چه حرفها ، آدم شاخ در میاره ، و همه زدن زیر خنده خنده

عزیز دلم ، خیلی شیرین زبونیهای دیگه هم داری که فعلاً یادم نمی یاد ، ولی قول می دم بعداً تو وبت بنویسم

فعلاً بای بایبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)