رهاسادات  رهاسادات ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
رونیا ساداترونیا سادات، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

نفس های مامان و بابا رها و رونیا

سفر به اصفهان

1393/1/5 9:10
نویسنده : مامان
91 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان خوبم ، عیدتون مبارک 

و سلام به شیطونک خودم رها جون ، عیدت مبارک عزیزم، امسال سومین سال که با هم عید رو جشن می گیریم ، چقدر شیرین و قشنگه در کنار تو بودن و...

امسال ما یک ساعت قبل از سال تحویل ، سفرمون رو شروع و راهی اصفهان شدیم ، تو ماشین بودیم که سال تحویل شد، از همون جا به مامان جون و مادرجون و... تبریک گفتیم ، الان که دارم این مطالب رو می نویسم ، پنجمین روز عیده ، و ما دیروز از اصفهان برگشتیم ، خودمونیما تا تونستی شیطونی کردی ، دم به دم تو بازار اصفهان از من و بابایی خواسته داشتی ، شیرینی ، عروسک ...و البته بغغغغل ،بغل بیشترش من باید بغلت می کردم ، یکم هم رو دوش بابایی می رفتی ، بگذیریم 

از مکانهایی که دیدیم ، باغ پرندگان ، سی و سه پل ، عالی قاپو ، چهل ستون و.... که البته شما از باغ پرندگان خیلی خوشت آمد و با تعجب حیونات رو نگاه می کردی !!تعجب

دیشب هم بعد از برگشتن از مسافرت خونه مامان جون و مادرجون ، دایی جون و... رفتیم و تا تونستی پسته ، حلوا اماج و... خوردی ، خدا کنه تو این ایام عیدی مریض نشی ، 

الان هم که ساعت 9 صبحه ، من اداره هستم و مطمناً بابایی داره باهات کلنجار میره تا بیدار شی و بری مهد کودک ، ببخشید که تو عید هم باید بری مهد کودک ،  هفته بعد مرخصی گرفتم و تمام هفته رو باهم هستیم و یه دل سیر بغل بغل کنار هم می خوابیم خواب  آخ چه کیفی داره 

تا بعد بای

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)