تجربه آبله مرغون
سلام
چند روزی بود که رها خیلی بی قراری می کرد و همش بهونه می گرفت بعضی اوقات هم احساس می کردم تنش داغه ، نمی دونستم چرا اینطوری شده ، همش می گفت مامانی دستم درد می کنه قرص بخورم خوب بشه ، تا اینکه چند دانه قرمز رنگ روی بدنش دیدم ، پنج شنبه مرخصی گرفتم رها رو بردم دکتر ، دکتر گفت آبله مرغونه
این روزها قیافه اش خیلی دیدنی شده میگه خال خالی شدم ، یا میگه مامانی من خوب می شم ، شربت بخورم ، خوب می شم نه مامانی؟
پریشب و دیشب خیلی اذیت شد طفلک بدنش خیلی خارش می کرد ، من هم تا صبح همش بدنش رو دست می کشیدم و مواظب بودم دست به صورتش نزنه ، دیشب ساعت 5/4صبح بیدار شد به زحمت ساعت 5/7 خواباندمش ، نزدیکهای ساعت 9 هم بردمش خونه مادرجونش ، آنقدر خسته بود که از خواب بیدار نشد .
این هفته قصد دارم مهد کودک نبرمش تا فرشته کوچولوی ما خوب خوب بشه
حتماً عکسشو تو وبلاگش می گذارم ، منتظر باشید
(26/5/92)