رفت و آمد رها
دخترم ، الان از محل کارم به بابایی زنگ زدم ، گفت تو دختر خوبی بودی و اصلا اذیتش نکردی ، تا تو رو برده خونه مامان جون ، همه اش خواب بودی ،خیالم راحت شد آخه دیروز خیلی گریه کردی ، بابایی می گه تا می خواست تورو تو ماشین بگذاره و حرکت کنه جیغ می زدی ، خلاصه بابایی خیلی دیر به سر کارش رسید .
الان نزدیک یک ماهی که سر کار می آیم تو رو بابایی صبح خونه مامان جون می بره ، من بعد از کارم می آیم می برمت ، خلاصه این کار هر روزه ، مامانی ببخش اگه تو این رفت و آمدها اذیت می شی
عزیزم بدون که من و بابا خیلی دوست داریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی