عکس در مهدکودک
سلام به همه دوستان خوبم
دیروز قرار بود در مهدکودک از رها و رونیا عکس به مناسبت عید نوروز بگیرند ، من هم از شب قبلش لباسهای عیدشون را کنار گذاشتم که فردا با خودشون ببرن ، همش خدا خدا می کردم که رونیا بگذار ازش عکس بگیرن آخه دفعه قبل هم نگذاشته بود وقتی آخر وقت رفتم دنبالشون دیدم رونیا خانم که تا تونسته گریه کرده و اجازه عکس گرفتن نداده ، رها هم لباسشو تنش کرده و منتظره که نوبتش بشه حدود نیم ساعتی منتظر شدم تا بلاخره از رها عکس گرفتن ، خدا نیرو بده به مربیای مهد کودک ، خیلی شغله سختیه من که دلم خیلی براشون سوحت آدم باید عاشق بچه ها باشه که بتونه تو این محیط کار کنه .
خوب بگذریم ار رونیا خانم بگم که داره روز به روز بزرگتر می شه ، کلی کارهای جالب می کنه مثلاً
وقتی یه آهنگ می شنوه شروع به رقصیدن می کنه
دست دسی رو خوب بلده
همش سرش رو عقب و جلو می کنه و دَ دَ می کنه
وقتی می گیم لی لی حوضک کن دستشو نشون می ده
چشمشو نشون می ده - زبونشو هم همینطور
وقتی می گیم کلاغ پر ، گنجشک پر دستشو بالا می بره
تپ تپ خمیر و شیشه و پنیر رو خوب بلده و وقتی می گیم دست کی بالا ، دستشو بالا می بره
اتل و متل توتوله رو می دونه و دستاشو روی پاهاش می گذاره
و....
حسابی رونیا جونم داره بزرگ می شه و رها خانوم هم روز به روز خانوم تر
خدا انشاء الله همه بچه ها رو حفظ کنه الهی آمین